مسمار چیست؟

در نحوه‌ی ورود به خانه‌ی حضرت‌زهراسلام‌الله‌علیها اینگونه نیز از شیعه و سنی در مورد  نقل شده است:
و لَمّا جاءَتْ فاطمة خَلْفَ البابِ لِتَرُدَّ عُمَر و حِزبَه، عَصَرَ عُمرُ فاطمةَ بَيْنَ الحائِطِ و البابِ عَصرةً قاسيةً حتّي أَسْقَطَتْ جَنينَها و نَبَتَ •مَسمٰارُ البابِ في صَدْرِها
وقتی حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها پشت در آمد تا عمر و گروهش را برگرداند عمر، در را فشار می‌داد در حالی که فاطمه بین در و دیوار بود تا فرزندش سقط شد و میخ در به سینه‌ی حضرت زهرا فرو رفت.
-مواقف‌الشیعه ج۳ ص۱۲۶
-مؤتمر علماءبغداد ص۱۳۵

اشعاری در باب مسمار:

•مسمار خنجر شد گلو را زیر رو کرد
در کوچه باید قتلگاه و جست و جو کرد

•باید شبیه مادرتان لحظه هجوم
سینه سپر کنیم به مسمار این وآن

•مسمار گفتم و جگرم سوخت پشت در
فضه به گریه گفت چه خاکی
کنم به سر

•یکبار نفس کوته و صدبار کشیده
حتما شده این سینه به مسمار کشیده
تصویر تو مبهم شده‌ی دست کسی نیست
تحلیل من این‌است به دیوار کشیده

•سینه‌اش شد سپر شیر خدا اما حیف
کار این سینه به مسمار کشیده است

•مادر به خدا درد تو مسمار نبود
حتی به خدا دفن شب تار نبود
این‌ها همه شد بهانه تا ترک کنیم
در کل مدینه یک نفر یار نبود

•زجری که تو از داغی مسمار کشیدی
حلقوم حسین تو ز خنجر نکشیده

•کاش پشت در سوخته مسمار نبود
خانه در سیطره‌ی افعی و کفتار نبود
کربلا جلوه‌ی هفتاد و سه تن بود اگر
هیزم و میخ و در و آتش دار نبود

•شیشه بودی و ز هر ضربه ترک دار شدی
سینه چاک از کرم ضربه‌ی مسمار شدی
شهره‌ی داغ شدی مادر آفاق شدی
و تو ضرب المثل هر در و دیوار شدی

•پهلو زدم آنقدر که مسمار بیوفتد
تا موقع رفتن به عبای تو نگیرد

•خدایا گنج با گنجینه‌ام‌سوخت
میان شعله‌ها آیینه‌ام‌سوخت
چنان مسمار در قلبم فرو رفت
که محسن گفت مادرسینه‌ام‌سوخت

•از چوب دلگیرم،بدم می آید از در
با چه عذابی صحبت از مسمار کردم
در خانه ی من خون من مانده به دیوار
خیلی گلایه از در و دیوار کردم

•خدایا گنج با گنجینه‌ام سوخت
میان شعله‌ها آیینه‌ام سوخت
چنان مسمار در قلبم فرو رفت
که محسن گفت مادر سینه‌ام سوخت

•بروزرسانی خواهد شد انشالله

صل الله علیک یا فاطمة الزهرا علیهاالسلام

فهرست