امام دهم، حضرت علی بن محمد الهادی النقی علیهما السلام. در این مطلب بمناسبت ولادت امام هادی علیه السلام به شناخت جزیی اختر تابناک دهم امامت، خلیفهی خدا بر روی زمین میپردازیم. نام امام دهم علی، لقب ایشان هادی النقی و کنیه ایشان ابولحسن میباشد. پدر ایشان امام نهم محمد بن علی التقی(امام جواد) علیهما السلام و مادر ایشان سمانهی مغربیه میباشد.
تاریخ ولادت امام هادی علیه السلام
تاریخ ولادت امام هادی علیه السلام ۱۵ ذیالحجه سال ۲۱۲ هجری قمری در مدینهی طیبه است. سن امام هادی علیه السلام ۴۲ سال بوده است؛ از این ۴۲ سال طبق روایات ۳۳ سال به عنوان امام بعد از امام محمد بن علی التقی (امام جواد علیه السلام) عمر کردهاند. ایشان تعداد ۴ پسر و ۱ دختر داشتهاند.
تاریخ شهادت امام هادی علیه السلام
تاریخ شهادت مظلومانهی امام هادی علیه السلام سوم ماه رجب سال ۲۵۴ قمری بوسیلهی خوراکی مسموم و به دست متوکل عباسی لعنت الله علیه میباشد. مرقد مطهر امام دهم علی بن محمد النقی علیهماالسلام در سامراء عراق است.
طلیعه
شاخص ترین واژۀ عرشی که نبوت و امامت را همچون دو گوهر ملکوتی در درون خود میپروراند و معدن لایزال همۀ کمالات و اساس همۀ خیرات است، حقیقت ولایت است. در عظمت و والایی ولایت همین بس که زبان عصمت و بیان باقرالعلوم پیرامون آن فرمودند:
«وَ لَمْ یُنَادَ بِشَیْءٍ کمَا نُودِیَ بِالْوَلَایَةِ؛ [۱] که هیچ چیز چون ولایت به ندای حضرت حق آراسته نمیباشد».
[۱]: [۱]. اصول کافی، ج۲، ص۱۸.
امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام در توصیف مکانت امام و امامت فرمودند: «فَمَنْ ذَا یَنَالُ مَعْرِفَتَنَا أَوْ یَعْرِفُ دَرَجَتَنَا»؛ پس کیست که به معرفت ما دست یابد، یا بیان درجۀ ما تواند؟ عقلها و خردها متحیرند، فهمها در آنچه میگویم سرگشتهاند، بزرگان کوچک، دانشمندان ناتوان، شاعران زبانآور لال، سخنگویان کُند، و زمین و آسمان فرویند از توصیف اولیاء خداوند.
همتایی قرآن و عترت، در همهی مراتب از عرش تا فرش، در حدیث شریف ثقلین و تصدیق قرآنی این حدیث در سخن امام هادی علیه السلام پرده از چهرهی این مکانت الهی برداشته و این مقام را تفسیر مینماید. [۱]
[۱]: [۱]. تحف العقول، ص۴۸۳، کلامه فی الجبر و التفویض.
رفتار امام هادی علیه السلام
آشنایی با روش زندگی ائمه علیهم السلام، بستر گسترده دین شناسی و دین مداری را فراهم میکند. ازین رو برای ادارهی جامعه، زندگی شایسته و رفتار فردی بهترین، اولین و آخرین الگو ائمه علیهم السلام هستند. در ادامه به چند مورد مهم و روزمره از رفتار امام هادی علیه السلام را بازگو میکنیم.
انتخاب لباس امام هادی علیه السلام
امام هادی علیه السلام از پوشیدن لباسهای گران قیمت و فاخری که جلب توجه میکرد، به شدت پرهیز میفرمودند؛ با اینکه در آن زمان، توانایی خرید بهترین لباس را داشتند. امام هادی علیه السلام به دو علت لباسهای گران قیمت نمیپوشیدند:
- با اقتدا کردن به نیاکان اطهرش نشان میدادند تمام زرق و برق زندگی مادی، اعتباری و زودگذر است.
- اگر ایشان همانند بزرگان و فقهای درباری، لباس میپوشیدند، بدون تردید تودههای فقیرتر جامعه، نمیتوانستند به آن حضرت نزدیک شوند.
البته گاهی برای آن حضرت، هدیههای فاخری میرسید. از جمله روزی امام هادی علیه السلام وارد مجلس متوکل شدند و نزدیک او نشستند. متوکل به عمامه آن حضرت دقت کرد و دید پارچه آن بسیار نفیس است. پس از روی اعتراض گفت: این عمامه را چند خریدهای؟
آن حضرت فرمود: کسی برای من آورده و آن را به پانصد درهم نقره خریده است.
متوکل گفت: اسراف کردهای که عمامهای به پانصد درهم نقره بر سر بستهای.
امام فرمود: شنیدهام در همین روزها کنیز زیبایی به هزار دینار زر سرخ خریداری کردهای؟!
متوکل جواب داد: صحیح است.
حضرت هادی علیه السلام فرمودند: من به پانصد درهم برای شریف ترین عضو بدنم عمامهای گرفته ام، اما تو به هزار دینار زر سرخ، برای پستترین اعضای بدنت کنیزی خریدهای، پس انصاف بده که کدام یک اسراف است. [۱]
[۱]: [۱]. فخر الدین علی صفی، لطایف الطوایف، ص۴۱۱
غذای امام هادی علیه السلام
امام هادی علیه السلام برخی از غذاها را به خاطر طعم و خاصیت آن، از سایر خوردنیها بیشتر دوست میداشت و دیگران را نیز به خوردن آن سفارش میفرمودند. آن حضرت، ضمن نکوهش پرخوری، تأکید داشتند زیادهروی در خوردن غذا، لذت غذا را کاهش میدهد. آن حضرت در این باره میفرمودند:
«السهر الذ المنام والجوع یزید فی طیب الطعام؛» بیداری، موجب لذت خواب میگردد و گرسنگی، گوارایی و پاکیزگی غذا را بیشتر میکند. » [۱] [۱]: منتهی الآمال، ج۲، ص ۹۹۵؛ پیشوایان هدایت، (هادی امت) حضرت امام علی النقی علیه السلام، ص۳۵۱.
محمد بن ولید میگوید:
روزی نزد امام هادی علیه السلام غذا میخوردم، بعد از غذا خواستند سفره را جمع کنند و باقی مانده غذا را برداشته، ببرند. امام فرمود: اگر در بیابان غذا خوردی آنچه اضافه میآید آن را همانجا رها کن، حتی اگر ران گوسفندی باشد، اما اگر در خانه غذا خوردی، هر چه اضافه آمد آن را بخور. [۲]
[۲]: بحارالانوار، ج۵۶، ص۳۲۷.
ساده زیستی
آن امام بزرگوار، همانند اجداد طاهرینش زندگی ساده و بی آلایشی را در پیش گرفته بود. با اینکه پیروان ایشان پولهای فراوانی برای آن حضرت می فرستادند، کمترین چیزی برای خود نیندوختند. درباره ساده زیستی، دوری از تجملات و دنیاگریزی امام هادی علیه السلام آمده است:
از دنیا چیزی در بساط زندگی نداشت. بنده ای وارسته از دنیا بود و در آن شبی که به خانه اش هجوم بردند، او را تنها یافتند. خانه ای که در آن، هیچ اسباب و اثاثیه چشم گیری دیده نمیشد. کف خانه اش خاک پوش و بر سجاده حصیری خود نشسته بود. [۱]
منزل آن حضرت نیز چه هنگامیکه در مدینه به سر میبردند و چه زمانیکه به سامرا تبعید شدند، همواره خالی از اثاثیه بود. حتی زمانی که مأموران خلیفه (در مدینه و سامرا) به منزل ایشان ریختند، لوازم اولیه زندگی هم در آنجا نیافتند. [۲]
[۱]: علی محمد دخیل، ائمتنا، ج۲، ص ۲۱۷؛ اصول کافی، ج۱، ص ۵۰۲؛ بحار الانوار، ج۵۰، ص۲۱۱.
[۲]: اصول کافی، ج۱، ص ۴۹۹.
شیوه تربیت و اخلاق تربیتی امام هادی علیه السلام
اخلاق، الگوی تربیتی و سیرهی تربیت ایشان مبحثی پر از درس میباشد. در مبحثی کامل، روش تربیت ایشان و ائمه علیهم السلام را خواهیم گفت، انشالله تعالی. در مبحث شیوه تربیت امام علی بن محمد النقی علیه السلام به الگوپذیری بسنده میکنیم و سخن کوتاهی میگوییم.
الگوپذیری
از نگاه امام هادی علیه السلام انسانها از همان بدو تولد، استعداد فطری و آمادگی ذاتی برای یادگیری و تربیت دارد. از این رو میبایست الگوی تربیتی شایسته ای برای فرزند ایجاد کرد تا با مشاهده آن الگو و رفتارهای پسندیدهاش، راه و رسم درست زندگی را بیاموزد. یکی از این سرمشقها والدیناند، زیرا اگر والدین برای فرزندان خود به عنوان الگو مطرح نباشند، مسلّما تربیت آنان دچار انحراف میشود.
امام هادی علیه السلام در مرحله اول، قرآن و اهل بیت را به عنوان بالاترین الگوی تربیتی معرفی کرده اند و میفرمایند:
نخستین چیزی که حقانیت و صدق آن از قرآن به دست میآید و میتوان کتاب خدا را بر آن گواه گرفت، حدیثی است که بر طبق کتاب خدا و پیامبر صل الله علیه و آله و سلم نقل شده است و اختلاف کلمه در آن نیست که فرمودند: من در میان شما دو چیز گرانبها میگذارم کتاب خدا و عترتم، یعنی اهل بیتم را که هرگاه به آن تمسک جویید گمراه نمیشوید و این دو هیچ گاه از هم جدا نمیشوند تا در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند. [۱]
[۱]: بحارالانوار، ج۵۰، ص۲۰.
بردباری
بردباری از ویژگیهای مهمی است که مردان بزرگ، به ویژه رهبران الهی باید به آن آراسته باشند، چون بیشترین برخورد و اصطکاک را با مردم نادان و نابخرد و گمراه دارند. آنان در پرتو این منش نیکو، میتوانند افراد بسیاری را به سوی خود جذب کنند. امام هادی علیه السلام همچون نیاکان خود، در برابر ناملایمات روزگار و رفتار زشت، هتاکیها و بی حرمتیها، از خود خویشتنداری نشان میدادند تا آنجا که مصلحت اسلام بود، با دشمنان، ناسزاگویان و اهانت کنندگان، با بردباری برخورد میکردند.
گفتار و رفتار و منش اجتماعی امام هادی علیه السلام در حقیقت ترسیم حیات طیبه انسانی و تبلور تمام ارزشهای الهی و سنت و روش پیامبر خدا صل الله علیه و آله و سلم و اجداد گرامی اش بود.
خلق نیکو
امام هادی علیه السلام حتی با کسانی که رفتارشان با ایشان ظالمانه بود، برخوردی همراه با متانت و نیکویی داشتند. ابراهیم بن محمد در این باره میگوید:
سعید حاجب به من گفت: شبانه به سرای امام هادی علیه السلام رفتم. نردبانی همراه داشتم و با آن، خود را بالای بام خانه رساندم و در تاریکی از پلکان فرود آمدم، اما نفهمیدم چگونه به خانه رسیدم که ناگهان آن حضرت مرا از درون خانه صدا کرد و گفت: سعید همانجا بمان تا برایت شمع بیاورم.
مدتی نگذشت که برایم شمع آورد و کلاه و ردایی پشمین در تن آن حضرت دیدم. سجاده آن حضرت نیز بر حصیری پهن بود؛ در حالی که رو به قبله نشسته بودند.
سپس وارد اتاقها شدم و آنها را بازرسی کردم، ولی چیزی در آنها نیافتم. تنها کیسهای زر دیدم که به مهر مادر متوکل ممهور بود و کیسههایی نیز یافتم که همان مهر را داشت. امام هادی علیه السلام به من فرمود: این سجاده را بالا بزن. وقتی آن را بالا زدم، شمشیری یافتم که غلاف نداشت. من نیز کیسهها و شمشیر را برداشته، نزد متوکل بردم. [۱]
[۱]: علامه مجلسی، جلاء العیون، ص ۱۲۴۲.
ابراز همدردی
امام هادی علیه السلام در مراسم تشیع جنازه و نماز و کفن اموات شرکت میکردند و در این باره دوست و غیر دوست برای ایشان اصلاً مطرح نبود.
فضل بن شاذان نقل میکند: «محمد بن حسن نزد امام جواد علیه السلام شخص محترمی بود. چون از دار دنیا رفت، امام هادی علیه السلام او را کفن کرد و برایش اقامه نماز نمود. » [۱]
امام هادی علیه السلام گرچه زیر نظر مأموران خلیفه قرار داشت و این مزدوران، مانع رسیدن اخبار مشکلات و مصائب مردم به آن حضرت میشدند، اما مشکلات مردم از دید و توجه امام علیه السلام پنهان نبود و هرگاه از آن اطلاع مییافتند، در رفع آن میکوشیدند.
فضل بن روزبهان خنجی اصفهانی در این باره میگوید:
«آن حضرت در حوادث و نوائب روزگار که به ضعیفان و عاجزان عارض میشود، همچون پناهگاه آنهاست». [۲]
این مطلب اشاره به آن دارد که حضرت هادی علیه السلام ملجأ ضعیفان و فقیران بود و هرکس که حاجتی داشت به ایشان توسل مینمود و آن حضرت نیز در حوادث روزگار، آنان را پناه میداد و راهنمای سرگردانان وادی فقر و ضرر بود. [۳]
[۱]: همان، ص۴۳۱.
[۲]: فضل الله بن روزبهان خنجی اصفهانی، وسیله الخادم الی المخدوم در شرح صلوات چهارده معصوم علیهم السلام، ص۲۶۰.
[۳]: همان، صص۲۶۱-۲۶۰.
رحمت و مهربانی
امام رئوف و مهربان، همانند خورشیدی که اشعه تابناک خود را نصیب همه پدیدهها میکند، سایه مهربانی و رحمت خود را بر همه، حتی مخالفان خود میگستراند. آن امام علیه السلام همواره نسبت به محتاجان، نهایت عطوفت و مهربانی داشت و هر کس به آن حضرت حاجتی عرضه میکرد با او به طریق ملاطفه و ترحم برخورد مینمود. آن حضرت همچون آب زلال، مرحمت و فضل خود نثار تشنگان مینمود و در هر زمان اخلاق ائمه علیهم السلام این گونه بوده است. [۱] [۱]: همان.
دوری از خدعه
امام هادی علیه السلام به پیروان خود سفارش میکنند از دورویی و خدعه در برابر همدیگر و حتی مخالفان، در روابط اجتماعی پرهیز نمایند. آن امام علیه السلام به خوبی میدانست که صداقت و وفاداری از لوازم جامعه سالم و در مقابل، نیرنگ و خیانت از عوامل تهدید کننده این اصل مهم اجتماعی است. کسی که در رفتار با سایر مردم، طریق خدعه، نیرنگ و خیانت را در پیش گیرد و به لوازم وفا که در تحکیم روابط اجتماعی تأثیر به سزایی دارد، توجهی ندارد، نباید از دیگران انتظار وفاداری داشته باشد. امام هادی علیه السلام به متوکل، خلیفه عباسی فرمودند:
«ولا النصح ممن صرفت سوء ظنک؛ [۳] از کسی که به او بدگمانی، خیرخواهی و نصیحت مخواه. »
[۳]: بحارالانوار، ج ۷۱، ص۱۸۱.
ارتباط صمیمانه با دیگران
امام هادی علیه السلام پیروان خود را به اعتماد متقابل و پرهیز از سوءظن نسبت به دیگران، سفارش میفرمودند. در حدیثی از ایشان آمده است:
«اذا کان زمان العدل فیه اغلب من الجور، فحرام ان یظن بأحد سویا حتی یعلم ذلک منه؛» [۱] اگر روزگاری عدل بر جور و ستم، غلبه داشته باشد، سوءظن به افراد حرام و گناه است، مگر آنکه به ستمکاری و خلافی از کسی، علم پیدا شود.
[۱]: همان، ج ۷۵، صص۳۶۹ و۲۳۲.
امام هادی علیه السلام پس از شهادت پدر بزرگوارش امام جواد علیه السلام در محیط پر از خفقانی که متوکل عباسی به وجود آورده بود، به سختی میزیست. خلیفه عباسی با حمله به یاران امام و ویران کردن قبر امام حسین علیه السلام، شیعیان را بیش از پیش دچار رعب و وحشت کرد و امام را از آنان دور ساخت و دستور داد تا آن بزرگوار را به سامرا آوردند.
هدف متوکل از احضار امام هادی علیه السلام به سامرا، محو کردن آن حضرت در حاشیه دربار خلافت بود. [۲] امّا امام هادی علیه السلام همانند جدش امام رضا علیه السلام با حضور در مرکز خلافت، ارتباطشان با شیعیان و سایر افراد بهتر شد، زیرا مرکز خلافت، محل رفت و آمد بسیاری از مردم و افراد سرشناس بود، از این رو آن حضرت میتوانست با حضور در مناظرههای علمی و مباحث فقهی که در کاخ حکومتی مطرح میشد با سخنان و استدلال روشن خود، حاضران در مجلس را مجذوب خود میساخت. به این ترتیب امام با کوشش خستگی ناپذیر و فراوان، پایگاههای مردمی خود را تا سرحد امکان تقویت میکرد. [۱]
[۲]: سیره و سخن پیشوایان، محمد علی کوشا، ص۲۸۶؛ وسیره معصومان علیهم السلام محمود استعلامی، ص۲۳۲.
[۱]: سیره معصومان علیهم السلام، همان، صص۲۳۲-۲۳۳.
امام دهم علی بن محمد النقی علیه السلام و مهدویت
شیخ صدوق نیز در حدیث صحیحی از ابوهاشم داوود بن القاسم جعفری آورده است که گفت: از حضرت ابوالحسن صاحب العسکر (امام هادی) علیه السلام شنیدم که میفرمود: جانشین من بعد از من فرزندم حسن است، ولی شما چه حالی خواهید داشت در جانشین پس از او؟ عرض کردم: چطور مگر قربانت گردم؟ فرمود: زیرا که نه او را میبینید و نه روا است که اسمش را ببرید، گفتم: پس چطور او را یاد کنیم؟ فرمود بگویید: اَلْحُجَّةُ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِم السَّلامِ، (یعنی حجّت آل محمّد صلی اللَّه علیهم اجمعین) [۱] [۱]: ۴۵. کمال الدین؛ ۲/۳۸۱.
جمع شدن یاران دین از فرشتگان و انس و جن
از جمله دلایل بر این که مؤمنین نزد مولایمان صاحب الزمان صلوات اللَّه علیه و عجل اللَّه تعالی فرجه جمع میشوند، روایتی است که شیخ صدوق در کمال الدین از حضرت ابوالحسن امام علی بن محمد هادی علیه السلام آورده است که: از آن حضرت درباره معنی فرمایش پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم که: « لا تُعادُوا الْاَیامَ فَتُعادیکُمْ » ؛ یعنی با روزها دشمنی نکنید که با شما دشمنی خواهند کرد، سؤال شد. فرمود: آری؛ منظور از ایام ما هستیم، به سبب ما آسمانها و زمین برپاست، پس سَبْت (شنبه) نام رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم است؛ و اَحَد (یکشنبه) نام امیرالمؤمنین؛ إثنین (دوشنبه) حسن و حسین؛ و ثْلُثاء (سه شنبه) علی بن الحسین و محمد بن علی باقر و جعفر بن محمد صادق؛ و أَرْبِعاء (چهارشنبه) موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و من؛ و خَمیس (پنج شنبه) فرزندم حسن؛ و جمعه فرزند فرزندم میباشد و به سوی اوست که گروه حقّ جمع میشوند، و همان است که زمین را پر از عدل و داد میکند چنانکه از ظلم و ستم پر شده باشد، و این است معنی ایام و اینکه در دنیا با آنها دشمنی نکنید که در آخرت با شما دشمنی خواهند کرد [۱] [۱]: ۱۹۷. کمال الدین، ۲ / ۳۸۳.